سفیر عدالت
سفیر عدالت
هنری - فرهنگی
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, توسط amir |

هنرمند آمريكايي در گفت و گو با كيهان

 

شما در آمريکا زندگي مي کنيد چطور شد که به موضوع فلسطين علاقه مند شديد؟

سال 1992 براي شرکت در يک نمايشگاه جهاني از آمريکا به کشور چک رفتم. دو هنرمند طراح و گرافيست اسرائيلي در آن نمايشگاه با چند اثر ضد صهيونيستي حضور داشتند در آثارشان که يک سري اتفاقات که در فلسطين رخ داده با يک حس هم دردي نسبت به فلسطيني ها

متوجه نشدم! دو تا اسرائيلي طرح ضد صهيونيستي کار کردند ؟!

بله دقيقا اسرائيلي بودند.

يعني ساکن سرزمين هاي اشغالي بودند ؟

بله. يهودي هاي اسرائيلي بودند که عليه خشونت هاي اسرائيل در برابر فلسطيني ها در آن نمايشگاه کار آورده بودند. از همان جا بود که فکر کردم اين مسئله ممکن است آن قدر جالب باشد که بروم فلسطين و يک سري تحقيقات انجام دهم. همين باعث شد به فلسطين بروم و در آنجا با چشم خودم حقيقت را ديدم . آنچه رسانه ها در غرب به ما مي گفتند اين بود که فلسطيني ها تروريست هستند و اين صهيونيست هاي بيچاره و بي نوا فقط به دنبال برقراري صلح هستند. در حالي که وقتي در فلسطين حقيقت را ديدم، فهميدم چقدر متفاوت است. وحشي گري هايي که صهيونيست ها در مقابل فلسطيني ها انجام مي دهند با عث مي شود انسان منقلب شود . بعد 1993 که با فلسطين آشنا شدم کارم را در زمينه پوستر با موضوع فلسطين شروع کردم.

قبل از 1992 ذهنيتي نسبت به فلسطين داشتيد ؟

خيلي برايم دغدغه نبود اما اهميت مي دادم. آنچه مي دانستم از جريان فلسطين همان چيزي بود که در رسانه هاي آمريکا به ما نشان مي دادند و مي گفتند مشکل و خرابکاري ها در خاورميانه از جانب مسلمانان است نه اسرائيلي ها. در آمريکا کساني بودند که از حقيقت ماجرا با خبر باشند، اما اذهان عمومي و افراد معمولي و افراد متوسط جامعه مثل خود من که در جامعه زندگي مي کنيم چيزي را از خاورميانه و فلسطين مي دانستيم که در اخبار گفته مي شد. اخبار هم دروغ هايي بود که دولت آمريکا مي گفت و آن هم توسط اسرائيلي ها ديکته مي شد. يعني چيزي به خورد جامعه مي دهند که دروغ است و مردم هم نمي دانند که دارند دروغ مي شنوند و از حقيقت آگاه نيستند.

خُب ! سال 1993 رفتيد به سرزمين هاي اشغالي و بعد در مقابل اين مشاهده چه واکنشي نشان داديد؟

بعد از اينکه رفتم به اسرائيل با اين روبه رو شدم که آن چيزهايي که دولت امريکا مي گويد دروغ است و اين براي خودم غير قابل باور بود که دولت به ما دروغ گفته است. مدتي طول کشيد که واقعا حقيقت را درک کنم و قبولش کنم. اوايل باورم نمي شد، اما وقتي وحشي گري هاي بيشتري از رژيم صهيونيستي ديدم کاملاباور کردم. وقتي برگشتم به آمريکا طي چند برنامه در شبکه هاي دانشگاهي راجع به اين مسائل صحبت کردم و تلاش کردم حقيقت را به مردم بگويم. يکي از دوستانم گزارشگر معروف شبکه هاي تلويزيوني آمريکاست او هم از واقعيتي که در سرزمين هاي اشغالي رخ مي داد بي اطلاع بود و نمي دانست حقيقت چيست. وقتي از چيزهايي که ديده بودم با او حرف زدم؛ گفت اين چيز هايي که مي گويي وحشتناک است و همه بايد از اين حقيقت با خبر شوند و براي اطلاع رساني بهتر است که با چند کانال تلويزيوني ارتباط برقرار کني و اين واقعيت ها را بگويي، ما به سراغ شبکه هاي مختلف رفتيم اما جواب همه آن ها اين بود؛ «هيچ راهي نيست»، هيچ کدام از شبکه هاي تلويزيوني آمريکا نمي توانند منتقد اسرائيل باشند. يعني اسرائيل را نقد کنند و يا عليه آن صحبت کنند. اما من نمي توانستم نسبت به آنچه ديده بودم بي تفاوت باشم. کاري که بعد از آن انجام دادم اين بود که يک سري جشنواره فيلم برگزار کردم و در دانشگاه يک سري جلسات بحث و گفت وگو راه انداختم. اين جلسات بين يهوديان صهيونيست که تبعه و شهروند آمريکا بودند و فلسطيني ها برگزار مي شد تا با هم گفت وگو کنند.

در اين جلسات فلسطيني ها برنده مي شدند يا صهيونيست ها ؟

هر کسي که در آمريکا طرفدار صهيونيست و اسرائيل است چشمانش کور است. اين ها کور هستند و حتي ناشنوا. دوست ندارند نه ببينند و نه بشنوند به همين خاطر اين که بتواني پرده اي که جلوي چشم ها و گوش هايشان کشيده اند سوراخ کني تا حقيقت را ببينند. کمي سخت است. اما با اين وجود همين جلسه هاي بحث و گفت و گو توانسته است روي دانشجويان و حتي اساتيد تاثير بگذارد تا با حقيقت آشنا شوند و بخواهند درکش کنند. خيلي از ارگان هاي يهودي ولابي هاي صهيونيستي در آمريکا سعي داشتند تا من را متوقف کنند. پول هاي زيادي خرج مي کردند، به روساي دانشگا ه ها مي دادند. حتي رئيس يک دانشگاه کاتوليک را که ظاهرا هيچ ربطي به يهودي ها نداشت خريده بودند تا ما نتوانيم هيچ فعاليتي درآنجا داشته باشيم. من از هرگونه فعاليت در اين حوزه منع شده بودم. هيچ کسي هم حق نداشت به من جايي اجاره دهد تا بتوانم جلسات بحث و مناظره برگزار کنم.

اين از طرف دولت آمريکا مستقيما صورت گرفت ؟

دانشگاهي که برايش کار مي کردم هيچ جا را اجاره نمي داد.

در دانشگاه تدريس مي کرديد؟

بله. تدريس مي کردم اما حق نداشتم بحث و گفت وگو راه بيندازم يا کسي را به عنوان سخنران دعوت کنم تا در دانشگاه صحبت کند.

خب !منظورتان از آدم هاي کور و کر چه کساني هستند؟

همه کساني که اين تبليغات سوء عليه فلسطين ملکه ذهنشان شده و ديگر تنها چيزي که مي پذيرند و باور دارند اخباري ست که در رسانه هاي آمريکايي مي بينند. آن ها افراد کوري هستند که نمي شود به ذهنشان ورود کرد. در اين بين يک سري گروهک هاي مسيحي افراطي هم هستند که باور دارند مسيح مي آيد و زمين را از حيث مسلمان ها و يهودي ها پاک مي کند. اين ها طرفداران صهيونيست ها هستند.

اگر فکر مي کنند که مسيح بازمي گردد و يهودي ها را هم از بين مي برد، چرا طرفدار صهيونيست ها هستند؟

نمي دانم. براي من هم يک مسئله است. اگر فکر مي کنند مسيح بر مي گردد و نجات مي دهد و فقط مسيحيت مي ماند، چرا از صهيونيست ها دفاع مي کنند.

بعد از 11 سپتامبر چه اتفاقي در افکار عمومي آمريکا نسبت به خاورميانه و مسلمانان افتاد؟

بعد از واقعه 11 سپتامبر مردم از خودشان پرسيدند که چرا مردم دنيا از ما بدشان مي آيد؟ چرا از ما متنفرند؟ دولت آمريکا مي گويد اين اتفاق توسط بن لادن يا القاعده مديريت شده که البته به نظر من جريان 11 سپتامبر کار اسرائيلي ها بوده ولي به هر حال مردم مي پرسند چرا از ما بدشان مي آيد و وقتي فعالان ضد صهيونيستي مثل من را مي ديدند سوال مي کردند که حقيقت چيست و چه اتفاقي مي افتد. آن چيزي که بعد از اين ماجرا رخ داد اين بود که کليساها هم اين سوال دغدغه ذهنشان شد و در نتيجه سفيراني را مي فرستاند به اين کشورها تا بروند بررسي کنند که چه اتفاقاتي افتاده و برگردند. حالااين ها برگشته اند به آمريکا و فعاليت مي کنند.

اين اتفاق فقط درباره فلسطين مي افتاد يا در کشورهاي ديگر هم بودند ؟

فقط فلسطين. البته خيلي ها ضد جنگ هستند در جنگ عراق هم کساني به آنجا رفتند. يک کشيش را مي شناسم در دانشگاه کاتوليک آمريکا که به عراق رفت و بعد از اينکه از عراق برگشت راجع به اقدامات وحشتناک آمريکا در عراق صحبت کرد. اما 80 درصد درباره فلسطين اتفاق مي افتاد. الان لابي صهيونيست يک سازماني را ترتيب داده به عنوان نظارت بر دانشگاه ها که اين ها بر دانشگاه ها نظارت مي کنند که ببينند چه فعاليت هايي له يا عليه صهيونيست ها اتفاق مي افتد.آن ها مرتب نظر افکار عمومي را نسبت به خودشان بررسي مي کنند. البته در عين حال يک سري گروه هاي يهودي محلي هم در آمريکا ضد صهيونيست و ضد وحشيگري صهيونيست ها عليه فلسطيني ها فعاليت مي کنند.

بعد از اينکه دانشگاه از فعاليت شما ممانعت کرد چه کرديد؟

اين اتفاقات 10 سال پيش براي من افتاد و من بعد از آن رفتم به نيواورلئان و در آنجا با يک سري از دانشگاه ها گفت وگو کردم تا بودجه تامين کنند که به فعاليت هايم ادامه دهم. البته پس از آن کم کم چند « NGO» دانشجويي ضد صهيونيستي به جود آمد.

دولت آمريکا مانع فعاليت هاي شما نشده است ؟

در مورد من اين ممانعت اتفاق نيفتاده است اما در آمريکا کساني هستند که از طرف دولت آمريکا جلوي فعاليت ضد صهيونيستي آن ها گرفته مي شود. بيشتر کساني که تلاش مي کنند تا ما را متوقف کنند لابي هاي صهيونيستي هستند که قدرت و پول زيادي دارند و خيلي راحت ميليون ها دلار براي ستادهاي انتخاباتي، احزاب، کنگره ها و کابينه ها خرج مي کنند و نتيجه هم مي گيرند. مثلاراجع به اوباما وقتي مي خواست رئيس جمهور شود، يکي از شعارهاي انتخاباتي اش اين بود که آزادي براي فلسطيني ها. شايد زماني که سناتور بود واقعا چيزي هم که مي خواست آزادي براي فلسطيني ها بود اما چه اتفاقي افتاده که بعد از اينکه رئيس جمهور شد شعارش را فراموش کرد. لابي صهيونيستي چه تاثيري روي او گذاشت که 180 درجه تغيير کرد و حالامدام مي گويد «اسرائيلي هاي بيچاره و اسرائيلي هاي بي نوا». مسئله مهم اين است که واقعا صهيونيست ها چطور پول هايشان را خرج مي کنند و سياستمداران آمريکا را مي خرند و لابي مي کنند و چيزي که هست اينکه دولت آمريکا دست صهيونيست هاست. جورج بوش و پسرش هم قبل از اينکه رئيس جمهور شوند شعار انتخاباتي شان اين بود که آزادي براي فلسطيني ها مي خواهند ولي بعد از اينکه رئيس جمهور شدند حرف هايشان کاملاعوض شد.

جمهوري خواه ها و دموکرات ها در اين قضيه فرقي نمي کنند؟

نه. هيچ فرقي نمي کنند. البته جمهوري خواه ها بدترند. با وجود ايراداتي که اوباما داشت خيلي از آمريکايي ها به او راي دادند. اما کانديداي رغيب او خيلي بدتر بود، يعني انتخاب اوباما بين بد و بدتر صورت گرفت.

موضع دولت آمريکا را در مواجهه با اتفاقاتي که طي چند سال اخير در خاورميانه رخ داده به عنوان بهار عربي يا بيداري اسلامي چطور مي بينيد؟

الان دقيقا نمي دانم موضعشان چيست. البته آن اتفاقاتي که در سوريه مي افتد باعث مي شود ما بفهميم آن منبعي که دولت ايالت متحده را تغذيه مي کند و به او مي گويد چکار کند اسرائيل است. اما دست هاي ديگري هم در کار است. مثلاالان اسرائيل تنها چيزي که مي خواهد جنگ با ايران است. اما دولت آمريکا قبول نمي کند. چرا؟ نمي دانم. اما مي دانم هزاران هزار نفر از مردم ايالات متحده مي گويند ما جنگ با ايران را نمي خواهيم. حالااينکه چه کساني و چطوري دارند اين بازي ها را اداره مي کنند، نمي دانم. درکش براي من سخت است.

شما در جريان کشته شدن راشل کوري توسط صهيونيست ها بوديد؟

آه ... راشل کوري، راشل کوري، راشل کوري، بله. خيلي براي من ناراحت کننده بود. چون هم سن دخترم بود. البته خيلي از فلسطيني ها مثل همين دختر دارند کشته مي شوند و مرگ او چيزي عظيم تر از مرگ فلسطيني ها نيست. اما قسمت ناراحت کننده اين است که دولت آمريکا کاري در اين باره نکرد.

واکنش مردم آمريکا در مورد کشته شدن راشل کوري چه بود؟

واکنش ها دو دسته بود. دسته اول يک سري گروهک ها، احزاب و سازمان هاي مسيحي و حتي يهودي که ضد صهيونيست کار مي کنند، اين ها خواستار اين بودند که آن اسرائيلي هايي که با بلدوزر او را کشتند، دستگير و مجازات شوند.

يعني فقط آن چند نفر محاکمه شوند، ديگر با دولت اسرائيل کاري نداشتند؟

بله فقط آنها که مستقيما باعث مرگ راشل شدند. يک افراطي هاي ديگري هم هستند که مي گفتند اصلاچرا اين دختر آنجا بوده؟ او چه حقي داشته که آنجا باشد؟ به او چه مربوط بود که مي خواست از تروريست ها دفاع کند؟

کسي به دولت اسرائيل اعتراض نمي کرد ؟

قطعا عليه دولت اسرائيل هم حرف مي زدند. اما در اخبار و رسانه ها گفته نمي شد که کساني در آمريکا ضد دولت اسرائيل هم هستند. ولي آن يکي ها مي گفتند دختر حقش بود و به او چه ربطي داشت.

تحليل شما از اوضاع سوريه چيست ؟

من در مورد سوريه حقيقت را نمي دانم، چون احساس مي کنم يک کسي هست که آنجا دارد خيمه شب بازي مي کند و مهره ها را تغيير مي دهد. من سوريه نرفتم که از نزديک ببينم دارد چه اتفاقي مي افتد. از يک طرف مي شنويم که از سلاح هاي شيميايي استفاده شده است. اخبار ضد و نقيض است اول دولت امريکا مي گويد دولت سوريه عليه شورشي ها از سلاح هاي شيميايي استفاده کرده. خوب اين سلاح کشتار جمعي است. بعد دولت اسرائيل جار و جنجال مي کند که بايد برويم دولت سوريه را تنبيه کنيم، بايد بمباران کنيم. ولي از اين طرف هم مي شنويم که مردم مي گويند ما هيچ جنگي را عليه سوريه نمي خواهيم. بعد، از يک جاي ديگر اخباري مي آيد که اين سلاح هاي شيميايي توسط مخالفين بشاراسد استفاده شده. ما اصلانمي دانيم که استفاده شده است يا نه. ما حقيقت را در مورد سوريه نمي دانيم اما هدف اسرائيلي ها حمله کردن به سوريه است. اما نمي دانم در آينده در سوريه چه پيش خواهد آمد. من 9 سال پيش يک پوستري طراحي کردم که الان هم در مجموعه هاي ايران موجود است. اسمش را هم گذاشتم «اسرائيل بزرگ» و نشان دادم که چطور اسرائيل آمده فلسطين را گرفته و در مرحلهء بعد مي خواهد برود سمت سوريه، عراق و ايران و اين بشود يک نقشه براي اسرائيل که در واقع هدفش اشغال و تسلط بر اين هاست.

رهبران ايران پس از انقلاب اسلامي تاکيد کرده اند که اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود. به نظر شما اين شعار، محقق خواهد شد؟

فکر کنم اسرائيل خودش خودش را نابود کند. يک چنين تنفر و شيطان صفتي هايي نمي تواند خودش را نگه دارد و هميشه ماندگار نخواهد بود.[باخنده] تا الان در آمريکا خيلي اذيتم نکردند ولي فکر کنم به خاطر اين سوالاتي که شما مي پرسيد دچار مشکل شوم. فکر کنم مجبور شوم اسمم را عوض کنم کم کم دارم مي ترسم. چون يک قانوني در آمريکا هست که اگر دولت آمريکا احساس کند که يک نفر دارد از کساني که به زعم آنها تروريست خوانده مي شوند حمايت مي کند دستگيرش مي کنند. بدون اينکه حتي به او اجازه دفاع بدهند.

تروريست در فرهنگ آمريکا يعني چه کسي؟

يعني خاورميانه و هرکس که اهالي خاورميانه را پشتيباني کند.

اگر واقعا نگران هستيد اين ها را منتشر نکنيم.

تا حالانمي ترسيدم اما پاسخ به يک سري از سوال ها ترس دارد. قبلاکه با ويزاي ايران برگشتم آمريکا سه ساعت از من بازجويي کردند. به هر حال هر چيزي که الان گفتم حقيقت بوده و اميدوارم مشکلي پيش نيايد، مصاحبه را چاپ کنيد.

به هر حال ما دوست نداريم براي شما مشکلي پيش بيايد و مي خواهيم باز هم بتوانيد به ايران بياييد.

من هم دوست دارم به ايران برگردم. اميدوارم مشکلي پيش نيايد.

نويسنده: عليرضا آل يمين

منبع : روزنامه كيهان، شماره 2065


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.